استعمارگری،(ضد-)نژاد پرستی و هویت در همه چیز فرو می پاشدو پیکان خدا اثر چینواآچه به: یک پژوهش پسا استعماری

چینوا آچبه به عنوان یکی از شناخته شده ترین نویسندگان افریقایی تلاش کرد مسأله ی هویت را برجسته ساخته و به افریقایی ها، که زیر سلطه ی استعمارگران به حاشیه رانده شده بودند، صدا و هویت جدیدی بخشید. آچبه به انتقاد از دیدگاه نژاد پرستانه ای پرداخت که بر پایه ی مجزا کردن گروه خاصی از مردم به دلیل شکل ظاهری، طرز تفکر، شیوه ی زندگی و سنت ها و ارزشهایشان، انان را مورد تبعیض قرار می داد. این پایان نامه، با پیگیری مفاهیم استعمار، (ضد-)نژاد پرستی و هویت، مطالعه ای پسا استعماری در دو رمان همه چیز فرو می پاشد و خدنگ خداوند از دو دیدگاه مهم است: دیدگاه نخست، بررسی این مسأله است که آچبه چگونه توانست تاریخ افریقا را که توسط نویسندگان استعماری پیشین کژنمایی شده بود بازنویسی کند. در این راستا، هم محتوا و هم فرم دو رمان ذکر شده مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت تا به یک نگاه جامع ودقیق از دستاورد های آچبه برسیم. در دیدگاه دوم، این پایان نامه استثمار بومیان و همچنین واکنش انها را از منظر آچبه تحلیل و بررسی می کند تا دریابیم چگونه استعمارگران هویت مردم بومی را تحت تأثیر قرار داده و دگرگون کردند. در همین راستا، شخصیت های اصلی دو رمان سعی می کنند ارزش های سنتی و فرهنگی جامعه ی خود را که در معرض تغییر و تحول است حفظ کنند اما به دلیل پروسه تبادل فرهنگی ناشی از پدیده ی استعمارگری موفق نمی شوند. به علاوه، این پایان نامه به تحلیل و بررسی تعدادی مفاهیم کلیدی در کارهای فرانز فانون، هومی بابا و عبدل جان محمد که از متفکرین برجسته در نظریه پسا استعمار می باشند می پردازد. نظریه پسا استعمار، به اثرات استعمارگری بر روی ساختار اجتماعی و رفتارهای روانی جوامعی که تحت سلطه ی غرب بودند می پردازد. در راستای این چهارچوب نظری، این پایان نامه معضلات قدرت، استقلال و هویت شخصیت های اصلی و همچنین کشمکش مردم ایگبو را که چه چیز و چه کسی را باور و پیروی کنند مورد تحلیل قرار می دهد. آیا باید مذهب و باورهای یک دنیای جدید را قبول کنند یا ارزشهای سنتی خود را حفظ کنند.